بوکس پارسابادمغان-اردبیل

بوکس پارسابادمغان-اردبیل

...پس بدانیم که چه می خواهیم.به اندیشه معتقد باشیم.حتی اگر قدرت برای فریفتن ما نقاب عقیده یا رفاه به چهره خود بزند. کامو
بوکس پارسابادمغان-اردبیل

بوکس پارسابادمغان-اردبیل

...پس بدانیم که چه می خواهیم.به اندیشه معتقد باشیم.حتی اگر قدرت برای فریفتن ما نقاب عقیده یا رفاه به چهره خود بزند. کامو

کاسه‌ کوزه‌ها سر مربی می‌شکند که پای ما ایستاد/تیم ما نه فیزیوتراپ داشت و نه پزشک! محرابی: سهمیه‌ ریو در چین خرید و فروش می‌شد


امکانات ما در حد محلات بود نه المپیک

محسن وظیفه 18-فروردین-95
ایران ورزشی- تیم ملی بوکس در مسابقات گزینشی با ناکامی روبه‌رو شد. ناکامی که شاید قابل تصور هم بود اما با وجود همه مشکلات به نظر می‌رسید که حداقل برخی از نفرات از جمله سجاد محرابی با توجه به تجربه‌ای که داشتند بتوانند در این رقابت‌ها سهمیه حضور در بازی‌های ریو 2016 را به دست بیاورند اما در کمال تعجب سجاد هم مقابل بوکسور مغولستانی شکست خورد تا در یکقدمی رسیدن به سهمیه از کسب آن ناکام بماند. هر چند که خودش معتقد است حریف مغولی را با اختلاف امتیاز بالا شکست داده بود: «هیچ جوری باورم نمی‌شد که داور دست حریف مغول را بالا ببرد. همه کار کردم. حتی حسینی و دانشمند هم که همراه تیم بودند به قضاوت داوران اعتراض کردند اما بی فایده بود.» 

به نظر می‌رسید که بتوانی در مسابقات گزینشی سهمیه بگیری اما دست خالی برگشتی.
سهمیه گرفتن کار آسانی نیست. ما هم همه تلاش خودمان را کردیم اما زورمان به رقبا نرسید. آنها از هر نظر قوی‌تر بودند.

خیلی‌ها معتقدند که این رقابت‌ها آسان ترین مسابقه برای گرفتن سهمیه بود.
نمی‌دانم منظور این عده چه بوده اما سطح مسابقات خیلی بالا بود و رقابت‌ها در حد جهانی برگزار شد.

اما رقابت‌ها، گزینشی آسیا بود!
سهمیه برای آسیایی‌ها بود اما همه نفراتی که توانستند سهمیه را بگیرند قهرمان جهان بودند. بوکسورهای ازبکستان و قزاقستان همه مدعی درجه یک جهان هستند. ضمن اینکه ما تیمی داشتیم که امکاناتش در حد محلات بود. قزاقستان و ازبکستان را کنار می‌گذاریم و با آنها کاری نداریم اما تیم‌های مثل تایلند، چین، قطر، اردن، مغولستان و قرقیزستان هم تا دندان مسلح بودند. تیم مربیان قزاقستان به اندازه کل تیم ما بودند. تیم ما نه فیزیوتراپ داشت و نه پزشک!

همه اینهایی که گفتی را ما قبول داریم اما گاهی نباید برخی از مسابقات را باخت!
چه چیز ما با کشورهای رقیب قابل قیاس است که شما امروز می‌خواهید ما را با آنها قیاس کنید؟ تیم‌های حریف وقتی برای مسابقات می‌آیند برای همه چیز برنامه‌ریزی می‌کنند. تیم کامل و مجهز با مربی، پزشک، فیزیوتراپ و ماساژور اما تیم ما حتی پزشک هم نداشت. علاوه براین حریفان ما به فکر داوران هم هستند و حتی با برخی از رقبای خود معامله می‌کنند که در کدام وزن چه کشوری مدال بگیرد. سهمیه‌های المپیک ریو در چین خرید و فروش می‌شد!

قبل از اعزام، شما مدعی بودی که از بهترین‌ها هستی. همین باعث شد تا توقع کسب مدال داشته باشیم.
هنوز هم می‌گویم. نه من همه بچه‌های تیم یک به یک در وزن خود بهترین جهان هستند اما یک بوکسور باید با چند نفر بجنگد؟ ما با داور مسابقه بدهیم یا با مشکلات و کمبود امکانات و بی‌توجهی‌ها؟ کشورهای اردن و قطر چند ده هزار دلار فقط برای داوران خرج می‌کردند حالا تیمشان بماند. یک کشاورز برای اینکه بخواهد محصول خوبی را درو کند باید به زمین کشاورزی‌اش برسد. تخم گندم خوب و عالی هم اگر به آن نرسند و زمینش خوب نباشد، آب خوب به آن ندهند و آفتاب به خوبی نتابد آیا کشاورز می‌تواند به واسطه اینکه فقط تخم گندم خوب بوده محصول خوبی را درو کند؟ همه چیز به هم دیگر ربط دارد. از همه دنیا بهتریم و حاضریم این را ثابت کنیم اما فقط به ما توجه کنند. بوکسور فقط یک قسمتی از ماجرا است. بقیه بر می‌گردد به مدیریت، مربی و امکاناتی از قبیل ماساژور، دکتر تغذیه و غیره.

در ماه‌های اخیر بارها در مورد این بی‌توجهی‌ها حرف زده شده است.
چه حاصلی داشته؟ این تیم را علیرضا استکی جمع کرد. هیچ چیز نداشتیم. خیلی از امکانات را او با روابطی که داشت برای تیم مهیا کرد. در چین هم مدام پیگیر بچه‌ها بود. هم مربی بود هم ماساژور. بعید بود کسی با این وضعیت بماند اما او ماند و پای یک تیم جوان ایستاد اما حیف که کار خوب پیش نرفت. حالا هم احتمالا همه کاسه کوزه‌ها سر او خواهد شکست.

درباره حریفان خودت بگو!
حریف اولم نایب قهرمان جوانان جهان از تاجیکستان بود. متاسفم که آنها نیز نفوذ داشتند و نزدیک بود در همان مسابقه اول حذف شوم. حریف دوم هم مغولستانی بود. بوکسور مغول را با اختلاف بردم اما داوران، بوکسور مغول را برنده اعلام کردند. من دستم به هیج جا بند نبود. هیچ کاری نمی‌توانستم انجام بدهم. با این شرایط هیچ وقت نمی‌توانیم سهمیه بگیریم.

با این وضعیت فکر می‌کنی چاره کار چیست؟
باید پایه‌ای کار کنیم. البته این روزها کمتر کسی به سمت بوکس می‌آید. چرا باید به ورزش بوکس علاقه داشته باشند؟ اگر بچه محل هایم من را ببینند هرگز به سراغ بوکس نمی‌آیند. در این سال‌ها که در بوکس بودم چه کردم و به کجا رسیدم که امروز بخواهم الگویی برای نسل آینده باشم؟ کدام آینده روشن می‌تواند نوجوانان و جوانان را برای حضور در این رشته ترغیب کند؟

می دانی که فرصت زیادی تا مسابقات آذربایجان نداریم.
فکر کنم دو ماه زمان باشد. باید در این دو ماه کار کنیم. حداقل یک اردوی مشترک سطح بالا می‌خواهیم. یک اردوی مشترک با تیم‌های صاحب سبک که برای آذربایجان آماده شویم وگرنه همین نتایج در آذربایجان هم تکرار خواهد شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد